خوانندگان به خوبی می دانند که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم ، زیرا کشور ما در این هرج و مرج فرو رفته است. بنابراین ، ما باید به جمعیت برزیل آموزش دهیم تا از همه جنبه ها پیشرفت چشمگیری داشته باشیم. با این وجود ، آموزش چیست؟ آیا تدریس کلاس های علوم در ریاضیات عمومی ، پرتغالی ، جغرافیا ، تاریخ ، زیست شناسی امکان پذیر است؟
بله ، اما کافی نیست. لازم است بیشتر پیش برویم. بله ، لازم است که جوانان علوم را بدانند و بدانند که چگونه آنها را در زندگی روزمره خود برای تکامل به کار می گیرند. مسئله این است که ما بزرگسالانی هستیم که از منظر دیدگاه ما ، از منظر زندگی ، این را به جوانان آموزش می دهیم.
با این حال ، آنها این را نمی دانند ، زیرا چشم انداز خاص خود را دارند. ما باورها ، دگم های خود ، “دانش” خود را به آنها تحمیل می کنیم. آموزش به معنای هدایت جوانان به راهی نیست که فکر می کنیم درست است ، زیرا راه درست وجود ندارد.
آنچه در زندگی من خدمت کرد تا بتوانم به آنچه که هستم تبدیل شوم در زمانی که نامه ها و تلگرام ها از طریق ایمیل برای دوستان و عشق ها ارسال می شدند ، به کسانی که امروز انقلاب تکنولوژیکی را تجربه می کنند ، خدمت نمی کند ، یک زمان ارتباط فوری نه تنها در زمین ، اما از اینجا به بقیه جهان ، مانند پاپ بندیکت و برخی فضانوردان. آموزش یعنی آموزش به جوانان برای انتخاب ، حتی اگر اشتباه می کنند.
آره! انتخاب غلط مهم است ، زیرا شخص از طریق خطا تجربه بیشتری کسب می کند. البته ، بهترین کار این است که با تئوری بیاموزید تا در عمل اشتباه نکنید ، اما وقتی دانش تجربی است ، چشمگیرتر است. البته ما همچنین باید جوانان را از طریق انتخاب های مناسب ترغیب به توسعه کنیم و این امر با القای نظریه مناسب در ذهن آنها حاصل می شود.
اینجاست که کار مربی با یک حرف بزرگ شروع می شود. برای ایجاد ذهنیت در ذهن جوان ، لازم نیست نظریه مناسب از طریق تکرار خالص و ساده تئوری سال به سال باشد. این بی نتیجه است. آیا می خواهید اثبات آن را داشته باشید؟ به قوانین لهجه گرافیکی فکر کنید ، که همه ما حداقل سه بار در زندگی مدرسه ای آنها را مطالعه می کنیم.
آیا آنها را به یاد می آورید؟ قطعا نه. به همین دلیل است که لازم است روش تغییر یابد. شما باید تمرکز را تغییر دهید تمرکز آموزش باید یادگیری دانش آموز باشد ، که با عمل خود دانش آموز حاصل می شود. نقش مربی نباید نقش یک واعظ ، مالک مطلق حقیقت باشد. معلم باید کمتر در کلاس صحبت کند. او مجبور است کمتر جواب بدهد و س questionsالات بیشتری بپرسد ، و این باعث می شود که جوان به دنبال پاسخ خود باشد. نقش معلم باید واسطه دانش باشد نه انتقال دهنده دانش. تعلیم دادن ، مجذوب کردن است!
این است که به جوان نشان دهیم که این دانش خاص جالب است ، اگرچه گاهی کسل کننده است. این نشان می دهد که آنچه در آن لحظه ناخوشایند به نظر می رسد می تواند در آینده تعیین کننده باشد ، در صورت نیاز به اعمال آن. علاوه بر این ، برای نشان دادن این است که فرهنگ داشتن یک تفاوت مثبت است ، که به زندگی اجتماعی و حرفه ای کمک زیادی می کند.
برای این ، با این حال ، مربی یک پدر است ، مادر ، معلم یا معلم باید یک تفاوت باشد ، باید به جوان نشان دهد که ارزش مطالعه برای او را دارد ، ارزش تلاش را داشت. شما باید نشان دهید که انتخاب های شما برای تحصیلات شما به عنوان یک شهروند مهم بوده است. این باید نشان دهد که بسیاری از گزینه های اشتباه وجود داشته است ، و آنها در ساخت شخصیت شما موثر هستند.
به طور خلاصه ، او نیاز به یک شهروند کامل ، بدون عیب و نقص و با اخلاق دارد. آموزش مراقبت است؛ این یادگیری کنجکاو بودن است ، جستجوی پاسخ با استدلال خود ، نه با نظر دیگران ؛ این کمک به رشد ، انسان بودن به معنای تعلق به بشریت ، یادگیری احترام به دیگری است. این به عنوان مثال ما را تشویق می کند که یک شهروند کامل ، بی بند و باری و با اخلاق باشیم.
مشاوره: دفتر دیجیتال: 48-9 8834-8552
عکس – https://mma.prnewswire.com/media/1421119/3038366.jpg
منبع Edmar Ricardo Lastoria
منبع Edmar Ricardo Lastoria